۱۳۸۷-۰۷-۰۵

نامه‌ي یک پدر به آموزگار پسرش

امروز در بین مطالبی که می خوندم ، مطلب جالبی دیدم که هرچند قبلا خیلی گذرا آنرا خوانده بودم اما اینبار با تأمل بیشتری به مطالعه آن پرداختم . گرچه شما هم شاید بارها آنرا دیده باشید اما توصیه می کنم بار دیگر آنرا بخوانید ، اما اینبار با دقت و حوصله و تأمل بیشتر و ببینید جملات در عین سادگی پر از مفاهیم ارزشی هستند.
به پسرم درس بدهيد.
او بايد بداند كه همه‌ي مردم عادل و همه‌ي آنها صادق نيستند.
اما به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر شياد، انسان صديقي هم وجود دارد.
به او بياموزيد كه به ازاي هر سياستمدار خودخواه، رهبر جوانمردي هم يافت مي‌شود.
به او بياموزيد كه در ازاي هر دشمن دوستي هم هست.
مي‌دانم وقتگير است اما به او بياموزيد اگر با كار و زحمت خويش يك دلار كاسبي كند بهتر از آنست كه جايي روي زمين پنج دلار بيابد.
به او بياموزيد كه از باختن پند بگيرد. از پيروزي لذت ببرد. او را از غبطه برحذر داريد.
به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد.
اگر مي‌توانيد به او نقش موثر كتاب در زندگي را آموزش دهيد.
به او بگوئيد تعمق كند، به پرندگان در حال پرواز در آسمان دقيق شود. به گل‌هاي درون باغچه و زنبورها كه در هوا پرواز مي‌كنند دقيق شود.
به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر اينست كه مردود شود اما با تقلب به قبولي نرسد.
به پسرم ياد بدهيد با ملايم‌ها ملايم و با گردن‌كش‌ها گردن‌كش باشد.
به او بگوييد به عقايدش ايمان داشته باشد حتي اگر برخلاف مردم حرف بزند.
به پسرم ياد بدهيد همه‌ي حرف‌ها را بشنود و سخني را كه به نظرش درست مي‌رسد انتخاب كند.
ارزش‌هاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد اگر مي‌توانيد به پسرم ياد بدهيد در اوج اندوه تبسم كند.
به او بياموزيد كه از ريختن اشك خجالت نكشد.
به او بياموزيد كه مي‌تواند براي فكر و شعورش مبلغي تعيين كند اما قيمت‌گذاري براي دل بي‌معناست.
به او بگوييد كه تسليم هياهو نشود و اگر گفته‌اي را برحق مي‌داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد.
در كار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد و اما از او يك نازپرورده نسازيد. بگذاريد كه او شجاع باشد .
به او بياموزيد كه به مردم اعتقاد داشته باشد.