۱۳۸۷-۰۶-۱۰

یک درس به یادماندنی و آموزنده

روزی گروهى از فارغ التحصيلان قديمى يک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، به اتفاق هم به ملاقات يکى از استادان قديمى خود رفتند. پس از خوش و بش اوليه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضيح مي داد و همگى از استرس زياد در کار و زندگى شکايت مي کردند..... استاد به آشپزخانه رفت و با يک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان هاى جور واجور، از پلاستيکى و بلور و کريستال گرفته تا سفالى و چينى و يکبار مصرف بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ريختن براى خودشان را بکشند. پس از آن که تمام دانشجويان قديمى استاد براى خودشان چاى ريختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت: اگر توجه کرده باشيد، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قيمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قيمت، داخل سينى برجاى مانده اند. شما هر کدام بهترين چيزها را براى خودتان مي خواهيد و اين از نظر شما امرى کاملاً طبيعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همين است. مطمئن باشيد که فنجان به خودى خود تاثيرى بر کيفيت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد يک فنجان گران قيمت و لوکس ممکن است کيفيت چايى که در آن است را از ديد ما پنهان کند. چيزى که همه شما واقعاً مى خواستيد يک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترين فنجان ها رفتيد و سپس به فنجان هاى يکديگر نگاه مى کرديد. زندگى هم مثل همين چاى است. کار، خانه، ماشين، پول، موقعيت اجتماعى و .... در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجاني که ما داشته باشيم، نه کيفيت چاى را مشخص مي کند و نه آن را تغيير مي دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چايى که خداوند براى ما در طبيعت فراهم کرده است لذت نمي بريم. خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چايتان لذت ببريد. خوشحال بودن البته به معنى اين که همه چيز عالى و کامل است نيست. بلکه بدين معنى است که شما تصميم گرفته ايد آن سوى عيب و نقص ها را هم ببينيد.
در آرامش زندگى کنيد، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.

دانشجویان ایرانی

هفته نامه آمریکایی نیوزویک، گزارشی را در مورد موفقیت های دانشجویان ایرانی در کشورهای غربی چاپ کرده است.
در ابتدای این گزارش که با عنوان "دانشجویان درخشان جمهوری اسلامی" به قلم افشین مولوی چاپ شده آمده است: هاروارد را فراموش کنید - یکی از بهترین موسسات دانشگاهی جهان در ایران است.
نویسنده گزارش می افزاید که در سال 2003، موفقیت گروهی دانشجوی خارجی در کسب نمرات عالی در امتحان ورودی بسیار دشوار دوره دکترای دانشکده برق دانشگاه استانفورد، مدیران دانشکده را شگفت زده کرد.
به نوشته نیوزویک، اینکه این دانشجویان آمریکایی نبودند تعجبی نداشت زیرا درخشش داوطلبانی از کشورهای آسیایی و نقاط دیگر جهان در دانشگاه های آمریکایی امری بی سابقه نیست اما به گفته مدیران استانفورد، آنچه که باعث شگفتی می شد این بود که اکثر این داوطلبان موفق، از یک کشور و یک دانشگاه خاص، یعنی دانشگاه صنعتی شریف در ایران در این آزمون شرکت کرده بودند.
این هفته نامه می نویسد که استانفورد به یکی از مقصدهای اصلی برای فارغ التحصیلان دانشگاه شریف تبدیل شده و از قول بروس ای ویلی، از رئیسان سابق دانشکده مهندسی برق استانفورد، نقل می کند که دانشگاه شریف یکی از بهترین دوره های مهندسی برق در جهان را برای دانشجویان دوره لیسانس اجرا می کند و با توجه به اینکه داوطلبانی از سرتاسر جهان، از جمله دانشگاه ام آی تی، استانفورد و انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا، دانشگاه تسینگهوا در چین و کمبریج در بریتانیا در امتحانات ورودی استانفورد شرکت می کنند، این اظهار نظر در مورد شریف را نباید دست کم گرفت.
نویسنده گزارش نیوزویک در ادامه می نویسد که معروفیت دانشگاه شریف این نکته را نشان می دهد که در حالیکه اظهارات آتشین محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، و مناقشه هسته ای این کشور با آمریکا عناوین خبری را به خود اختصاص می دهد، دانشجویان ایرانی نیز به عنوان ستارگان برتر علمی شهرتی را برای خود دست و پا می کنند.
مهاجرت به خارج
نیوزویک می افزاید که این موضوع تنها نظر مدیران دانشگاه استانفورد را به خود جلب نکرده بلکه دانشگاه های کانادا و استرالیا، یعنی کشورهایی که محدودیت های کمتری برای صدور ویزا دارند، از افزایشی قابل توجه در پذیرش دانشجویان ایرانی خبر داده اند به نحوی که تعداد دانشجویان ایرانی در کانادا از سال 1985 تا کنون 240 درصد افزایش یافته در حالیکه روزنامه های استرالیایی گزارش کرده اند که تعداد دانشجویان ایرانی در آن کشور در خلال پنج سال گذشته پنج برابر شده و به حدود 1500 نفر رسیده است.
در ادامه این گزارش آمده است که فارغ التحصیلان دانشگاه شریف و سایر موسسات آموزشی برتر در ایران، مانند دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی اصفهان به بازیگران اصلی در صحنه المپیادهای علمی جهان پیوسته اند و جوایزی را در رشته های فیزیک، ریاضیات، شیمی و روبوتیک نصیب خود ساخته اند و به عنوان گواهی بر این موفقیت تازه به دست آمده، اخیرا شهر اصفهان میزبان المیپاد بین المللی فیزیک بود، افتخاری که نصیب هیچ کشور دیگری در خاورمیانه نشده است زیرا هیچیک از همسایگان ایران دانشگاهیانی با چنین کیفیتی ندارد.
نویسنده گزارش می افزاید که شرکت های غربی فعال در زمینه تکنولوژی نیز که از دانشگاه ها عقب نمی مانند اخیرا در صدد جذب این گروه از ایرانیان برآمده اند و شرکت های مستقر در دره سیلیکون، محل تمرکز شرکت های مرتب با فن آوری اطلاعات، از گوگل گرفته تا یاهو و همچنین موسسات تحقیقاتی در غرب صدها تن از فارغ التحصیلان ایرانی را استخدام کرده اند و برندگان المپیادهای علمی به خصوص مورد توجه کارفرمایان هستند و به نوشته نشریات ایران، تا نود درصد از این فارغ التحصیلان برای ادامه تحصیل و کار به خارج مهاجرت می کنند.
نیوزویک در ادامه این سئوال را مطرح می کند که عامل مهاجرت متخصصان ایرانی و به خصوص فارغ التحصیلان دانشگاه شریف چیست و در پاسخ می نویسد که مدیریت ناکارآمد اقتصادی و مقررات نامناسب باعث شده است ایران گرفتار مشکلات عمده ای مانند تورم مزمن، حقوق و دستمزد ناکافی و یک بخش خصوصی کم رمق باشد به نحوی که درآمد استادان دانشگاه در ایران تکافوی هزینه های زندگی آنان را نمی کند و حقوق این افراد چنان کم است که برخی از دانشگاهیان ناچار می شوند برای تامین معاش، شغل دومی را به عنوان راننده تاکسی یا فروشنده خرده پا دنبال کنند.
به نوشته این نشریه، تحریم های بین المللی نیز شرایط زندگی را دشوارتر کرده و از جمله واردات تجهیزات علمی را با تاخیر مواجه ساخته و باعث افزایش انزوای محافل علمی ایران شده است و تا همین اواخر، ایرانیان از حق انتشار نتایج تحقیقات خود در ژورنال های انجمن مهندسان برق و الکترونیک محروم بودند، که مهمترین نهاد تخصصی بین المللی در این رشته محسوب می شود. نیوزویک می نویسد که ایرانیان همچنین با بی حرمتی ناشی از رد درخواست صدور روادید برای شرکت در کنفرانس های علمی در خارج مواجه بوده اند.
این مطلب را عینا از وبلاگ مهندس جوان نقل کردم . به آدرس : http://www.youngengineer.blogfa.com

۱۳۸۷-۰۵-۲۸

شبی به یاد ماندنی برای ما و رضا

دیشب به لطف یکی از دوستان به ضیافت شامی در شهر پوتراجایا ( پایتخت اداری و سیاسی سال 2010 میلادی مالزی ، شهری بسیار زیبا و مدرن با امکانات بسیار پیشرفته ) به مناسبت جشن نیمه شعبان دعوت شدیم .
چند نفر از دانشجویان فعال در مسائل فرهنگی به صورت خودجوش مراسم بسیار جالب و پرمحتوی در سالنی زیبا و البته با هزینه شخصی خود گرفته بودند . برنامه های جالبی تدارک دیده شده بود که یکی از آنها مسابقه ای تحت عنوان " یک جمله به امام زمان (عج) " که می بایست هر کسی در برگه ای می نوشت تا قرعه کشی صورت می گرفت .
خوشبختانه برگه رضا ( پسرم که 9 سالشه ) در این قرعه کشی در اومد و رضا برای خواندن جمله خودش دعوت شد . اونقدر نگران شدم که نکنه نتونه خوب حرف بزنه و یا .......... ( چون یه کمی بچه ی شیطون و ... )
اما خیلی خوب و مسلط میکروفون رو گرفتو سلامی داد و بقیشو می تونین خودتون اینجا ببینین

۱۳۸۷-۰۵-۲۵

روزی سخت ، که به خوبی به شب رسید

امروز روز خیلی سخت و با دلهره و استرسی برام بود ، چون باید برای اولین بار به زبان انگلیسی به اتفاق همگروهی محترمم یک presentation در مورد موضوع مورد نظر (Human Resource Development) در کلاس ارائه می کردم . با همکاری و راهنمائی برادر بزرگوارم (جناب آقای حیدری) تقریبا مسلط به موضوع و با اعتماد به نفس کامل سر کلاس حاضر و برای همکلاسی های عزیزم توضیحاتی را ارائه دادم . فکر کردم فایل پاور پوینت پرزنت موصوف را برای دوستان در وبلاگ قرار بدم . گرچه خالی از اشکال و نقص نبود ، اما در عوض توضیحات فوق العاده آقای حیدری نواقص بیان من را پوشش داد و در مجموع کار بسیار خوبی ارائه شد که مورد تحسین استاد محترممان (Prof Dr Abu Daud) قرار گرفت .

۱۳۸۷-۰۵-۲۱

سرآغاز سخن

بنام آفریدگار قلم


بنام او که هر چه هست از اوست
هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا ، سخن آشنا نگه دارد
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
مدتها بود که دلم می خواست نوشته های کم و زیادم را هر چند بی کیفیت و کمیت با دیگر دوستان و عزیزان همزبان مطرح کنم ،لذا این ایامی که بدور از همه مشغله ها و درگیریهای اداری و غیراداری مرسوم در ایران در آرامش کامل در مالزی مشغول به تحصیل هستم را بهترین زمان برای شروع این کار دیدم تا شاید اگر خدا توفیقی داد و عزیزی از سر عنایت و لطف از گوشه چشم به این دست نوشته های بی مایه ام نظری کرد و بازهم به مصداق الاکرام بالاتمام ، از مخزن علم و ادب و آموخته اش به آنها نظری داد ، من نیز بتوانم حکم و شکر شاگردی بجای آورم .
به هر حال اولین پست وبلاگ خوشبختانه و به لطف حضرت حق مصادف با ایام شادی بخش و میمون نیمه مبارک شعبان المعظم گردید و این تقارن منشاء انگیزه و روحیه مضاعفی شد تا در راهی که قدم گذاشته ام بیش از گذشته استوار گردم .
سعی خواهم کرد حداقل هفته ای یکبار مطالب وبلاگم را بروز کنم . از هر موضوعی که در عنوان وبلاگ نوشتم به فراخور زمان و مکان مطلبی خواهم نوشت .
الآن نزدیک به 8 ماه است که در مالزی زندگی میکنم و کمی از سختی درس و زندگی برایم کاسته شده و می توانم فرصت بیشتری برای وبلاگ داشته باشم .
از صمیم قلب امیدوارم دوستان عزیزی که به وبلاگ سر می زنند ، از نقطه نظرات ارزشمند خود مرا بی بهره ننمایند .
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار